ن و القلم و مایسطرون
هفدهم مردادماه، به مناسبت سالروز شهادت خبرنگار شجاع و متعهد، شهید محمود صارمی، روز خبرنگار نامگذاری شده است؛ این روز فرصتی است مغتنم تا از جایگاه معنوی و از زحمات بی دریغ اصحاب قلم و رسانه در مسیر اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به جامعه، تقدیر و تجلیل شود.
این روز شکوهمند را که روز پاسداشت قلم و آگاهی است، به همه خبرنگاران مخصوصا
اولين خبرنگار و عكاس خبري روزنامه كيهان در برخوار اقاي حسين نريماني (حسين عكاس)
نویسندگان، روزنامه نگاران و صاحبان اندیشه و قلم در عرصه اطلاع رسانی تبریک و تهنیت عرض می نمایم
به همين مناسبت فرصت را غنيمت شمارديم و به همراه آقاي روح الله نريماني براي مصاحبه با ايشان به زمان آباد رفتيم .
حدود ساعت ۱۸ عصر (۱۳۹۴/۰۵/۱۵) براي ديدار با ايشان به مغازه ايشان رفتيم. حسين آقا روبروي مغازه در سايه استراحت مي كردند از ايشان درخواست كرديم كه اگر ممكن هست مقدار از وقتشان را به ما بدهند ايشان نيز با خنده همراه ما شدند.
وارد مغازه شديم و من سر صحبت را باز كردم كه ما از وب سايت رسمي خاندان نريماني براي تهيه گزارش و مصاحبه در خصوص زمان آباد و بزرگان و نخبه گان و … و باتوجه به اينكه شما تنها عكاس اين ديار هستيد مزاحم ايشان شده ايم.
««ايشان نيز فرومودند در خدمت هستم و بگذاريد نمكي هم ازما به اين آش باشد»»
لطفا خودتون معرفي كنيد :
نام و نام خانوادگي : حسين نريماني زمان آبادي
فرزند: رضا قلي
متولد : ۱۳۲۵
در سال ۱۳۲۵ در برخوار چشم به جهان گشودم و پا در اين دنياي خاكي گذاشتم بعد از چهار سال همراه با پدر و خانواده به اصفهان مهاجرت كرديم و زندگي را در اصفهان گذراندم. در سن ۱۷ سالگي (سال ۱۳۴۶) به برخوار برگشتم و مشغول حرفه عكاسي شدم.
عكاسي را به صورت آكادميك آموزش نديده ام و در كنار استادان عكاسي زبردست دوره ديدم و در سال ۱۳۴۷ اولين مجوز كسب عكاسي را در برخوار دريافت نموده ام.
هميشه در كنار استاد به عنوان شاگرد و مدل بودم و اولين مدلها و پوزيشن هاي عكس بر روي من تست مي شد و عكسم هميشه سر در مغازه عكاسي استادم بود.
شما بجز عكاسي، شغل ديگري هم داشته ايد؟
بله اولين خبرنگار و عكاس خبري روزنامه كيهان نيز بودم و خبرهاي زيادي از شهرستان برخوار در روزنامه كيهان چاپ كردم
خبرها به چه شكلي تهيه و ارسال مي شدند؟
تهيه خبر و بدست آوردن صحت و سقم آن كار خيلي مشكلي بود و شايد چندين روز يا هفته براي تهيه يه خبر بايد تحقيق مي كرديم و نهايت دست نويس به همراه عكسها توسط پست به دفتر روزنامه كيهان در تهران ارسال مي گشت. در آن زمانها روزنامه كيهان بيست تا سي صفحه داشت و خبرهاي ارسالي ما در قسمت شهرستانها چاپ مي گرديد و روزنامه از تهران به صورت اختصاصي براي من پست مي گرديد.
خبرهاي ارسالي من در همه ابعاد بود اجتماعي، فرهنگي و … و همين امر باعث شده بود كه همه ايران خبرهاي ما را بخوانند.
از اخباري كه تهيه كرده ايد و آن زمان در روزنامه كيهان چاپ كرديده نمونه ايي داريد؟
بله من هميشه خبرهايي كه براي روزنانه كيهان ارسال مي كردم بعد از چاپ از روزنامه جدا ميكردم و نگهداري مي كنم ايشان نمونه بريده از برخي از خبرهاي چاپ شده را داشتند كه با گذشت بيش از ۴۰ سال هنوز به ياد داشتند كه هر كدام از اين خبرها رو چطوري تهيه و ارسال كردند مخصوصا خبر كهنسال ترين فرد برخوار …
خاطره ايي از آن زمانها داريد؟
خاطره، همه كارهاي ما خاطره است ولي ياد دارم زماني كه خبر كهنسال ترين فرد برخوار چاپ شده بود يكي از اهالي برخوار كه براي كاري به شهر رفته بود ديده بود در شهر روزنامه را زير ويترين مغازه ها گذاشته بودند و مردم دسته دسته براي ديدن اين خبر جمع شده بودند.
جايزه ايي تقدير نامه ايي .. نيز براي اخبار چاپ شده در روزنامه كيهان داشته ايد؟
” خبري بود كه در مورد همه دارايي من همين است؟… كه مربوط به زمان قديم بود كه ماشين و خودرو هنوز در آبادي ها نبود و مردم برخوار (حبيب آباد) تنورهاي سفالي كه تهيه مي كردند براي فروش بر روي الاغ بار ميكردند و دونفر همراه تنور و الاغ بودند كه يكي افسار الاغ را داشت و نفر دوم دست بر تنور مي گرفت تا تنور از روي الاغ سقوط نكند و بعد از طي مسافتي جاها عوض مي شد.
اين عكس و خبر برگزيده شد و تقدير و جايزه مستقيم از كيهان براي من ارسال گرديد.
بجز عكاسي و خبر نگاري روزنامه كيهان آيا فعاليت ديگري نيز داشته ايد؟
– بله سرپرستي گروه هنري لقمان حكيم دولت آباد را نيز داشته ام در آن زمان هماهنگ كننده و مديريت برنامه هاي تئاتر گروه هنري لقمان حكيم با من بود.
از برنامه هايي كه اجرا كرده ايد مواردي بياد داريد؟
-بله ما چندين تئاتر در دولت آباد اجرا كرده ايم «خدا حافظ هم سلولي – راز درخت مقدس – سلطان جاويد دوزخ» اين برنامه ها بيشتر در سالن اجتماعات دولت آباد برگزار مي گرديد.
كارگردان تئاتر آقاي حسينعلي داوري دولت آبادي بودند و عده ايي از بازيگرها كه الان حضور ذهن ندارم
در مورد تئاترها اگر ممكن هست توضيح بديد؟
تئاتر سلطان جاويد دوزخ كار بسيار سنگين بود كه بيش از دوساعت تئاتر بود و بيش از ۳۴ نفر بازيگر داشت كه در آن زمان اساتيد تئاتر كه از اصفهان براي مشاهده كار ما مي امدند بسيار متعجب مي شدند از اين كار سنگين كه ما اجرا مي كرديم.
خاطره ايي هم از اين تئاتر داريد؟
در تئاتر سلطان جاويد دوزخ كسي كه نقش سلطان را بازي ميكرد و بيشترين ديالگ را داشت اصلا سواد نداشت و همه متن را از حفظ داشت و اجرا مي كرد كه اين امر باعث تحسين همه اساتيد شده بود.
براي تهيه عكس و خبر تا الان سفرهايي هم داشته ايد؟
-بله من به كشورهاي مختلفي سفر كردم مثل هندوستان، تايلند، سنگاپور، تركيه و…
الان مشغول به چه كاري هستيد؟
الان نيز به همان عكاسي مشغول هستم و در جوار آستان مقدس امامزاده ابراهيم (س) زندگي مي كنم
از فرزندان شما كسي ادامه راه شما را ادامه داده است؟
بله پسرم آقا ناصر نيز به اين حرفه مشغول هستند
در آخر با توجه به نزديك بودن به وقت اذان مغرب از ايشان خدا حافظي كرديم و از ايشان خواستيم كه در اين راه همراه ما باشند و ايشان نيز قولهاي مساعدي دادند
به همراه اقاي روح الله نريماني (حاج اكبر) براي اداي فريضه نماز و ادامه تهيه اطلاعات به سوي مسجد بلال راهي شديم
سلام وتشکر بابت مصاحبتون از ایشون
منم عرض تبریک دارم روز خبر نگار به ایشون و همه خبرنگارها
سلام و خسته نباشید
من نیز به نوبه خود روز خبر نگار را تبریک میگویم
واقعا افتخار بزرگیست برای ما که چنین پیشکسوت هایی داریم ولی متاسفانه ناشناخته هستند امید است با کمک شما، اساتید ،بزرگان ،نخبگان،مهندسان،کارافرینان،…….که هنوز ناشناخته هستند شناخته شوند باز هم تشکر میکنم🌹👌👍
سلام ودرود تبریک به مناسبت روز خبر نگار
امید است با کمک شما پیشکسوت های ناشناس دیگری شناسایی بشوند
سپاس فراوان
بدرود