به نام هستي بخش جانها و زيباي ها
آنكه زيباست و زيبايي ها را دوست دارد
اينجانب حاج اسماعيل نريماني فرزند كربلايي غلامرضا متولد : ۱۳۱۳
دو برادر دارم : حاج كريم آقاي كيميايي – حسين نريماني (حسين آقا عكاس)
در سن پنج شش سالگي رفتم مكتب پيش پسرعمه خودم (خدا رحمتش كند) و درس مكتبي خواندم يادش بخير يادم هست يك روز بابام ميگفت اگر آيت الكرسي ياد بگيري ده شاهي بهت مي دم.
آمدم مكتب و از شانس بد ما اون روز همشاگرديهاي من نيومده بود تا بتونم باهاشون تمرين كنم قران را باز كردم و خلاصه شروع كردم به خوندم و تو نصف روز آيت الكرسي را كامل حفظ كردم رفتم خونه;
به بابا سلام كردم و گفتم ده شاهي بده
پدرم گفت: خوب براي چي ؟
گفتم براي آبت الكرسي.
پدرم گفت: خوب من گفتم حفظ كن ده شاهي ميدم.
گفتم خوب حفظ كردم
پدرم گفت: احسن خوب بخون
منم آيت الكرسي را كامل خواندم و ده شاهي گرفتم
كلاس پسر عمه ادامه نداشت و تابستانها تعطيل ميشد و ايشون به كارهاي متفرقه مشغول بودند و ما هم دنبال پدرم علويجه مي رفتيم براي كار در سن ۸ سالگي ما رسما از زمان آباد بيرون امديم و ساكن اصفهان شديم در اصفهان در محله پايين دروازه بافندگي مي كرديم. اون زمان مي گفتند كيش بافي، چندين نفر از نرمي با ما در پايين دروازه كار ميكردند. خلاصه بنده بخاطر عشق و علاقه ايي كه به موزيك داشتم بقدري اين عشق و علاقه زياد بود كه من حتي شبها در خواب، خواب مي ديدم كه دارم نوازندگي مي كنم.
در چه سني موسيقي شروع كرديد و آيا خانواده مخالفتي نكردند؟
ميشه گفت تنها جرقه ايي كه زده شد تو اين رابطه وباعث شد پدر مرحومم من را ببره موزيك اين بود كه من تو سن ۴ تا ۵ سال بودم توي يكي از اتاقهاي منزل كه به صورت طاق چشمه ايي هم بود توي يك روز زمستون پدر مادر توت اتاق زير كرسي بودند يه پيت حلبي كه توي اتاق بود استفاده كردم و با دست با يه ريتم خاص به حلبي زدم و بابا به مامان و مامان به بابا نگاه كرد و با لبخد پدرم گفت: ” ببين اين فسقلي و نيم وجبي از كجا ياد گرفته كه ضرب و تنبك بزنه”. همين امر بود كه در سن ۱۰ سالگي پدرم من را به استاد يزدانپناه سپردند . ايشون تو اون زمان تو گردان سوار بودند.
در سن ده سالگي تصميم گرفتم كه براي استخدام در گروه موزيك لشكر ۹ اصفهان مراجعه كنم با يكي از آشناها (آقاي يزدانپناه)رفتيم كه هر كاري ايشان سعي كردند مقبول نيافتاد و فرمانده گروه موزيك كه سروان آذري بودند با لحجه تركي “گفتند: آقاي يزدانپناه درسته ايشون علاقه داره، شبها خواب مي بينه داره موزيك ميزنه، ولي قدش خيلي كوچيكه، اين شب مي خوابه صبح بلند ميشه ميگه من ننم مي خوام. اين ببر يكم از اون نون دهاتي ها بخوره بارفيكسم كاركنه قدش بلند بشه بعد بيايند”
برادر شمام نيز در ارتش بودند؟
بله زماني كه ما رفتيم چون من كوچيك بودم من را قبول نكردن ولي ايشون چون بزگتر از من بودند ( به قول معروف قاپيدنش) و اصلا گفتند شما اول لباس بپوش بعد برو معاينه چون روش اون زمان رسم بود كه اول معاينه انجام مي شد و اگر مشكلي نبود بعد پذيرش و لباس و به ايشون گفته بودند شما اول لباس بپوش بعد برو ايشان بعد از پذيرش علاوه بر گروه موزيك انبار دار هم بودند.
چه زماني وارد ارتش شديد؟
بعد از چند سال كه يه مقدار جسه ام رشد كرد و قدم هم بلند تر شده بود در سن ۱۵ سالگي در سال ۱۳۲۸ در گروه موزيك لشكر ۹ اصفهان استخدام شدم.
استاد آيا شما براي آموزش از محضر اساتيدي هم استفاده كرده ايد؟
اگر بگويم استاد نداشتم شايد خيلي ها بگويند مگه ميشه و باور نميكنند ولي من استادي نداشتم و شاهد اين امر اخوي بزرگم آقاي كيميايي هستند كه ايشان در ارتش پنج سال خدمت بودند و من تازه رفته بودم يك استاد براي من مشخص كرده بودند روز اول دوم ايشان نت مي گفتند و من باخودم مي گفتم فكر كنم نت ها رو اشتباه مي گويند همين امر باعث شده من نزد يكي ديگر از اساتيد برم و بپرسم
ايشان گفتند: به هرچيز استادتون ميگويند گوش كن .
من گفتم من مي خوام از اول اصولي ياد بگيرم و فكر مي كنم اينها درست نباشه
– ايشون گفت الان بريد سركارتون بعدا من بهتون ميگم
بعدها متوجه شدم ايشون به اون مربي مراجعه كرده و گفته چي داري ميگي به اين بنده خدا همه اشتباه هست.
اين استاد بين ۳ تا ۵ روز بيشتر نبود و من ديگه استادي نديدم و نداشتم . من سازي مي زدم به نام آلتو، طولي نكشيد كه بخاطر عشق و علاقه ايي كه داشتم آلتو را از من گرفتند و به من ترمپت دادند كه تا الان كه حدود ۸۲ سال دارم به لطف خدا و كمك خدا و تشويق علاقه مندان و دوستان هنوزم نوازندگي ترمپ را مي كنم.
من استادي نداشتم و اونقدر آمادگي داشتم زماني كه يك اهنگ را يكبار مي شنيديم انگاري صد بار اين اهنگ من زدم و كاري به نت نداشتم با گوش كه مي شنيدم مي زدم
شما كل طول خدمت در اصفهان بوديد؟
من حدود ۱۰ سال اصفهان بودم و بعد گروه موزيك منتقل شد به قزوين حدود سه سال در قزوين بودم. در گذشته از تهران براي بازديد از همه گروه هاي موزيك در تيپها و لشكرهاي شهرهاي مختلف مي آمدند و افراد زبده را براي گارد شاهنشاهي انتخاب مي كردند. حدود سه سال قزوين بودم و بعد انتخاب شدم و بنده ۱۸ سال آخر خدمت در گروه نوازندگي گارد شاهنشاهي بودم و بعد از ۲۸ سال خدمت خودم درخواست بازنشستگي دادم و بعد از يك سال با درخواست من موافقت شد و با سابقه ۲۹ سال بازنشست شدم (۵ ماه قبل از انقلاب يعني مهر سال ۱۳۵۷) با تقاضاي شخصي بازنشسته بودم.
بعد از بازنشستگي علاوه بر موسيقي به شغل ديگري هم مشغول شديد؟
در ارديبهشت ۵۸ به طور موقت در ذوب آهن كار ميكردم و بعدا يك سهم از اتوبوسي خريداري كردم و تا سال ۱۳۶۳ راننده اتوبوس بودم.
سپاه (دانشكده امير المومنين (ع) پادگان غدير) در سال ۱۳۶۳ قصد راه اندازي گروه موزيك داشت ازبنده براي همكاري دعوت شد بنده نيز تا سال ۱۳۷۴ حدود ۱۰ سال در پادگان غدير بودم ولي به ساير گروه هاي موزيك هم براي اصلاح و ترميم سركشي ميكردم. مي توان گفت تمام گروه هاي موزيك سپاه اصفهان و حومه حتي گروه هاي موزيكي كه افراد ديگر راه اندازي كرده بودند مثل لشكر ۸ نجف آباد بنده را دعوت مي كردند براي اصلاح و ترميم و تقويت گروه و حتي براي اصلاح و ترميم و تقويت به گروه موزيك نيروي انتظامي هم چندين بار مراجعه كردم .
شما چند نفر شاگرد اموزش داديد و در حال حاضر هنوز تدريس هم داريد؟
در حدود ۲ الي ۳ سال هست كه يك هنر آموز هم نداشتم ولي كساني كه در منزل شخصي خودم آموزش دادم حدود ۲۵۰ نفر آموزش بودند و در پادگان غدير حدود ۱۲ سال چندين دوره سرباز آموزش دادم. و اخرين كارم نيروي انتظامي بود و الان دو سه سالي هست كه كسي آموزش ندادم
استاد بهترين شاگرد شما چه كسي هست؟
بيشتر افرادي كه اموزش ديده اند الان بري خود استاد شده اند و تعدادشون خيلي زياد هست و من همه را حضور ذهن ندارم از محسن آباد آقاي امير حسن معتمدي و …
اولين شاگردم هم استاد حسين صالحي در سال ۱۳۶۰ يا ۱۳۶۱
و در حال حاضر اصفهان بالاترين موزيك شخصي را دارد در دسته جات و هيئتها نوازندگي مي كنند كه اكثر اين افراد يا مستقيم يا غير مستقيم شاگرد بنده هستند.
از اوايل استخدامتون در اتش خاطره ايي داريد؟
همونطور كه گفتم برادرم كريم بجز زدن ساز سمت انبارداري هم داشتند بعد از گزينش رفتم انبار و داداش كريم يه دست لباس خاكي به من داد پوشيدم و يه ساز به نام آلتو به من داد و گفت برو تا براي شما استاد تعيين كنند من ساز گرفتم و همون طوري كه داشتم بيرون مي رفتم در حال حركت بود يه اهنگي بود كه تو تعزيه موقعه شهادت حضرت علي اكبر (ع) و تشيع پيكر ايشون اين شعر مي خوندند
ام ليلاي نو جوان مرده – تيغ و بر فرق اكبرش خورده
و مرحوم سيد مصطفي يك قطعه ايي را مي زد منم شروع كردم به زدن برادرم كريم سرش از انبار بيرون كرد با ناباوري نگاهم مي كرد و باورش نمي شد كه من دارم مي زنم بعد گفت اخوي اينها چيه نزن اينجا قدقن هست نزن تا استاد برات تعيين كنند.
استاد كار براي صدا سيما هم انجام داده ايد؟
بله در زمان جنگ براي جبهه و جنگ شعرهايي براي من آقاي بهرامي مياوردند و منم هم آهنگهايي روي آن تنظيم ميكردم و موسيقي آن زماني كه آماده مي شد در راديو و تلويزيون اجرا مي كرديم.
از خانواده شما كسي هم به دنبال هنر موسيقي رفته است؟
بله دو نفر از فرزندانم علي اقا و آقا رضا موسيقي را ادامه دادند و ساز آكارديون كار مي كردند. هر دو نزد استاد نحوي (روشن دل) اموزش مي ديدند كه علي آقا بيشتر از روي نت آموزش مي ديدند و آقا رضا به قول معروف گوشي مي زدند.
استاد براي خوانندگان وب سايت خاندان نريماني و كليه مخاطبين اگر صحبتي داريد بفرمائيد
از خداوند كريم ومهربان مي خوام كه همه اسباب ازدواج همه جوانان را فراهم كنه و در اين اوضاع و احوال جديد كشور با توجه به كم شدن و انشا الله برداشته شدن تحريمها سبب آسايش و آرامش همه ايراني ها مهيا بشه و بايد بدونيم كه اين امر ميسر نخواهد شد بجز تابع امر بودن و اگر بخواهيم افتخارات و سربلندي ما از بين نرود در رفاه و آرامش باشيم واگر بخواهيم به تمام دنيا بگويم ما مسلمان هستيم و پيرو رهبر هستيم بايد با سختيها و دست پنجه نرم كنيم
اميدوارم كه جوانها به موسيقي روي بياورندالبته خدا روشكر اين كار كردند و اين هنر هست و بايد هر خانواده يك هنرمند و يك نوازنده داشته باشه – همه هنر ها— من چون از موسيقي نتيجه كافي و وافي بردم به همه توصيه مي كنم كه به موسيقي روي بياورند
بهترين كار در اين عصر و زمان روي آوردن به موسقي است.
با تشكر از اقاي امير حسين نريماني — بابت تهيه و ارسال اين مصاحبه وتشكر از استاد اسماعيل نريماني كه وقت گرانبهاشون در اختيار وب سايت خاندان نريماني گذاشتند.
بسیار زییا و خواندنی
به نظر من اگه در بین افرادی که در داخل کادر عکس هستند(منظورم عکسهای قدیمی هستش) شخص استاد رو با یه دایره قرمز رنگ یا هر طریقی که خودتون میدونید مشخص کنید قابل شناسایی هستند.
باسلام و عرض خسته نباشید خیلی مصاحبه خوبی بود من فقط ی انتقاد داشتم بنظرتون از استاد عبدالحسین فتاحی ی نام نباید برده میشد؟ ایشون ک حتی اول کتاب خودشونم عکس استادو زدن و منکه شاگرد استاد فتاحی هستم بنظرم یکی از بهترین شاگردای استاد نریمانی هستن.
باتشکر