شومالي از مشاغل قديم زمان آباد

نويسنده:        زمان انتشار :  03 نوامبر 2015  10:18      تعداد بازديد :  1,983 بازديد       

شومالي  از مشاغل قديم زمان آباد

از زماني كه اطراف زمان آباد (نرمي) پر بود از مزارع پنبه خيلي نگذشته است  يادش بخير كلوزشه هاي (قوزكها) پنبه با آن گلهاي برنگ برف سفيدِ سفيد انگاري روي زمين را برف پوشانده بود.
خودنمایی مزارع پنبه زماني بود كه  به اوج خودش می رسید  اين  پنبه کلوزه ها به مواد مصرفی و  اصلي، كه در آن زمان مرسوم بود، تبدل می شدند (لباس، پارچه، كيسه، قبا و …). يكي از حرفه هايي كه در قديم بعد از كشاورزي مردم زمان آباد به آن مشغول بودند و در آن زمان با پنبه و یا بهتر بگویم نخ پنبه سر و کار داشت “شومالی” بود.

 

كلمه شومالی در فرهنگ لغات معين: 

شوی مالی . شغل و عمل کسی که پارچه را آهار می‌دهد.

شوی مالی در فرهنگ لغات دهخدا: 

عمل شوی مال . کار شومال . شومالی .

از زماني كه کلوزه (قوزک) پنبه در مزارع  می رسید  زمان برداشت شروع  مي شد همه اهالي به كمك همديگر پنبه ها را از مزارع برداشت مي كردند و توسط زنان روستا، آن را می ریسیدند و به نخ تبدیل می کردند(در مقاله ايي مجزا در مورد حرفه ريسندگي در زمان آباد صحبت مي‌گردد)

 

بعد از اينكه زنها پنبه ها رو ريسيدند و  پنبه به نخ تدبيل شد، نخ پنبه دوام چندانی نداشت و با کوچکترین کششی پاره می شد به همين دليل نخ هاي پنبه ايي  را براي شو دادن به شومالها مي سپردند.نخ ها ی پنبه توسط شومال و شاگردانش  به صورت رشته هایی به تیرک هایی چوبی که در منزل يا كوچه ها  بر پا بود، به طول چندین متر می بستیم، و براي “شو”  دادن اماده مي كردند.

ماده اصلي شو (آهار – شولا- لولا- تولا)  ابتدا پوست گاو و گوسفند را  براي مدت طولاني روي آتش هيزم می پختند تا آب آن غليظ شود بعد آن را از صافي عبور مي دادند و در ظرفهايي نگهداري مي كردند.

شولا  روی نخ های کشیده مي شد و بعد با آبخوره یا آبگیر (وسيله اي شانه مانند از جنس چوب) روی نخ ها می کشیدیم تا “شولا” به خورد نخ برود. اين كار چندين بار تكرار مي شد تا همه نخها شو داده شود کار شو که تمام می شد، دو تا سه  ساعت طول می کشید تا نخ ها خشک بشوند. بعد از آن نخ ها را گلوله می کردند و به “کارباف” می فروختند.

 

نخ پنبه ايي اهار زده شده - شومالي شده

 

در بعضی از خانه ها تمام كارها از  ريسندگي، شومالي و بافندگي با دستگاه پارچه بافی انجام مي شد.با نخهاي پنبه ايي اهار خورده پارچه های کاری (کتانی) بافته می شد که با آن قبا، تنبان، رختخواب، چاچب و …  می دوختند.

 

بیشتر نخ ها به اصفهان برده و فروخته می شد، چون اکثرا کار باف ها آن جا بودند.

 

بعد از صاف كردن پوستهايي كه جوشانده بودند   موادي كه باقيمانده بود را به صورت گوي هاي كوچك اندازه يه مشت بسته در مي آوردند و در مزرعه در پاي هر بوته خربزه يا كدو دفن ميكردند و مانند كود براي زمين استفاده ميشد و همين امر باعث مي شد خربزه و يا محصول آن بته بسيار مرغوب شود.

حرف آخر

زمانه فرق کرده، یک چیزهایی آن زمان خوب و یک چیزهایی در این زمان خوب است مثلا سختی کار آن زمان زیاد بود و نان از بازو می خوردیم ولی صفا و صمیمیت در بین مردم زیاد بود اما امروزه کارها آسان تر شده اما دیگر کسی احوال کسی را نمی پرسد و به فکر آسایش مردم نیست و به قول معروف هر کی به فکر خویشه!

 

از خانم زينت زارع نرميجه بابت زماني كه به ما دادند براي  اين مصاحبه تشكر مي شود

ارسال دیدگاه

نظر خود را به ما بگویید.